ثمره ی عشقمون

خاطره زایمان 1

سلام پسرم ،عشقم امیدم الان که دارم این مطلب رو برات مینویسم سرکارم و خیلی خیلی دلتنگتم.مامانی منو ببخش خیلی وقته نیومدم برات بنویسم این روزا حسابی سرم شلوغه تو اومدی و تموم وقت منو پر کردی عزیز دلم مامان قربونت بره. الان میخوام برات خاطره اون روز ،روزی که بهترین روز زندگی مامان بهار و بابا امیر شد رو برات بنویسم روز تولدت . یه روز سرد زمستونی خدا یه فرشته کوچولوی نازنازی رو گذاشت توی بغلم و منو لایق مادر شدن دونست . روزی که همیشه تو رویاهام میدیدمش و آرزوشو داشتم ، وقتی وبلاگ و حاطرات دوستامو میخوندم اشک میریختم میگفتم خدایاااااااااا یعنی میشه منم این روزهارو ببینم . الهی شکر پسرم تو اومدی الهی این روزها قسمت همه ی منتظرا باشه ....
30 فروردين 1394
1